امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۹۱۷: در تو، ای دوست به خون ریختنم داری رای
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در تو، ای دوست به خون ریختنم داری رای تو همین روی نما، تیغ خود از خون پالای تن من موی شده، غم نیز گرهی شد در وی ناوک غمزه زن و آن گره از مو بگشای می کنم هر نفسی ناله ز دم دادن تو کاستخوان تهیم در دم سردت چون نای در پیت رفت دل سوخته و داغ بماند خستگی چون برود داغ بماند بر جای وای کردم که مگر غم ز دلم برخیزد گر دل این است ازو هیچ نخیزد جز وای دل درین بود که ناگاه بدیدم رخ دوست باز دیوانه شد این عقل نصیحت فرسای عشق می گفت که خسرو، تو مرا می دانی چون امان یافته ای پیش دلیری منمای امیر خسرو دهلوی