امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۹۱۱: بدین صفت که ببستی کمر به خونخواری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بدین صفت که ببستی کمر به خونخواری درست شد که نداری سر وفاداری به هر جفا که توان کرد کار من کردی خدای تو به دهادت ازین جفاکاری تویی چو آینه و صد هزار رو در تست ولی چه سود که یک رو نگه نمی داری؟ رخ تو احسن تقویم، چون شوی طالع ستارگان فلک در حیات نشماری ببست گویی آب حیات را زنگار در آن زمان که بپوشی قبای زنگاری ز رشک چشم تو نرگس که خاستی به چمن نمی تواند برخاستن ز بیماری چنان شدم که به جایم نیاری، ار بینی هنوز شرط تعهد به جا نمی آری حدیث بشنو، از آزار مردمان برخیز که هیچ چیز نخیزد ز مردم آزاری مرا که باد هوایت بر آسمان برده ست بگیر دست، به شرطی که باز نگذاری ز زنده داری شبهای من ترا چه خبر؟ شبی به خواب ندیدی چو روی بیداری مریز خون دو چشم عزیز خسرو، ازآنک نریخت خون عزیزان کسی بدین خواری امیر خسرو دهلوی