امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۹۰۹: گر چه به نظاره ایم، نیز نخوانی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر چه به نظاره ایم، نیز نخوانی دیده بد دور ازان جمال و جوانی ما ز تو نزدیک می شویم به مردن گاه خرامش مگر تو عمر روانی گر تو درآری به دوستگاری ما سر هست سر آنکه سر دهیم نشانی ای که زنی سنگ پیر توبه شکن را شیشه نگه دار، سر تراست، تو دانی داغ شرابم برون خرقه چه بینی؟ داغ نگه کن ز ساقیم به نهانی گر چه ازان شه خوریم خون و نپرسد شربت درویش یاربش بچشانی درد من، ای باد، کوه تاب نیارد می شنو از من، ولی بدو نرسانی ای که دم از سوز شمع می زنی اینجا سوزش جانی بدان نه سوز زبانی پیش که خسرو ز سینه آه برآورد آه که جان نیز نیست محرم جانی امیر خسرو دهلوی