امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۹۰۵: ز من برگشته ای، جانا، ندانم با که می سازی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز من برگشته ای، جانا، ندانم با که می سازی؟ حدیث ما نمی پرسی، که داند با که همرازی؟ کلاه اندازد از سر گاه دیدن قامت خوبان تو سر می افگنی، جانا، مکن چندین سرافرازی نوازش می کنی و جان برون می آید از حسرت توانی مردمی کردن که چشمی بر من اندازی دلم گر کافری ورزید گریه چیست، ای دیده؟ چو نتوانم که بستانم، مکن بیهوده غمازی مرا بر جان رسیده زخم و او مشغول ناز خود شکاری می طپد در خون و ترک مست در بازی بقای شمع باد، ار صد هزاران چون تو می میرد ایا پروانه مقبل که بر آتش به پروازی چو جانان کرد جا در دل، تورو، ای جان بی حاصل که با سلطان به یک خانه گدایی را چه انبازی؟ ز درد آگه نه ای، ای پارسا، زان می دهی پندم اگر چون من شوی بی دل، بدین گفتن نپردازی چه درد سر دهی، خسرو، ز گفت و گوی خویش او را چه نالی اندران بستان، نه بس مرغ خوش آوازی؟ امیر خسرو دهلوی