امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۹۰۲: به ناز هر نفسی سوی من گذر چه کنی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به ناز هر نفسی سوی من گذر چه کنی؟ همین که این دل من خون کنی، دگر چه کنی؟ اگر چنین که تویی نیم شب روی بر بام تبارک الله تا بر سر قمر چه کنی؟ یکی کرشمه ابروت بهر فتنه بس است به گرد روی ز مو این همه حشر چه کنی؟ خدای از پی دل بردن آفرید ترا تو موی بهر چه بافی و سر به بر چه کنی؟ چو هر چه کردم امانم نبود از دستت کنون ز دیده بخواهم کشید هر چه کنی نعوذبالله امید وفا ز پس از تو من استوار ندارم ترا، اگر چه کنی کمر همی طلبی تا به کشتنم بندی ترا که نیست میانی، بگو کمر چه کنی؟ ز رنج خسرو گفتی همیشه بر حذرم کنون که کار دل از دست شد، حذر چه کنی؟ امیر خسرو دهلوی