امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۸۸۸: سمن داری به زیر سبزه یا خود یاسمین داری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سمن داری به زیر سبزه یا خود یاسمین داری رخی داری به از هر دو، هم آن داری، هم این داری ز غمزه می کشی، ناوک ندانم بر که خواهی زد؟ جنیبت تند می رانی، ندانم با که کین داری؟ از آن زلف و دهان خوش سلیمانی بکن دعوی که هم دیوت به فرمان است و هم انگشترین داری به زلف کافرت دارم دل کافر مزاج خود به زناری بدل کردم همین اسباب دینداری مرا رخساره زرین شد، چو سیمین دیدمت سینه مرا جان آهنین باید، چو تو دل آهنین داری ترا چون آب حیوان روی و عاشق پیش تو مرده چه سودم از چنان رویی که ما را اینچنین داری؟ حشر در کوی تو زیبد که هستت صورت زیبا قیامت بر درت اولی که فردوس برین داری بر آن عزمم که گیرم ساعد سیمین تو یکدم به من ده اندکی زان گل که اندر آستین داری خط سبز از پر طاووس می سازد مگس رانت رها کن تا مگس راند که در لب انگبین داری لب شیرین به خسرو ده، مبادا خط فرو گیرد شکر در کام طوطی نه که زاغ اندر کمین داری امیر خسرو دهلوی