امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۸۸۵: تو خود به غمزه سراسر کرشمه و نازی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تو خود به غمزه سراسر کرشمه و نازی چه حاجت است که با ما کرشمه ای سازی به تیغ بازی مژگان مریز خون مرا که نیست ریختن خون عاشقان بازی شب آمدی و نگفتم به کس، ولی چه کنم؟ که بوی زلف به همسایه کرد غمازی حدیث حسن کسی را به عهد تو نرسد ترا رسد که، نگارا، به حسن ممتازی از آن شده ست لگدکوب بلبلان سر سرو که پیش قامت تو می کند سرافرازی چو جان به پای تو انداختم، خیال بگفت که من از آن توام تا تو دل نیندازی رضا به کشتن خود داد خسروت که ز لب به زنده کردن او چون مسیح پردازی امیر خسرو دهلوی