امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۸۷۱: نامردم است، هر که درو نیست مردمی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نامردم است، هر که درو نیست مردمی عودی که بوش نیست، بسوزش به هیزمی مردم نه ای، چه نفس بد اندر نهاد تست دیوی که جای کرده در اندام آدمی وه این چه کوری است که در چارراه شرع با صد هزار رهبر بیننده ره گمی عمر روان چو آب و تو معمار قصر خاک چو آب چشمه هست، چرا در تیممی؟ شرمی که بهر مال شوی بنده خزان چون بنده خدایی و فرزند آدمی چون بد کنی، بدیت بگویند، از آن مرنج کان هم خودی که در حق خود در تکلمی از برگ ریز یاد کن و دل منه به باغ ای بلبلی که بر سر گل در ترنمی امروز باژگونه مزن نعل اسپ خویش فردا چو زیر خاک لگدکوب هر سمی از تست بی نمازی خسرو، دلا که تو مردار اوفتاده به چه بلکه در خمی امیر خسرو دهلوی