امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۸۶۹: ای رفته در غریبی، باز آکه عمر و جانی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای رفته در غریبی، باز آکه عمر و جانی یا خود چو عمر رفته باز آمدن ندانی؟ در راه تو بمیرم، گرچه ترا نبینم باری خلاص یابم از ننگ زندگانی زانجا که رفته ای تو، نفرستی ار سلامی بر دست باد باری از خاک ره نشانی! رفتی و زآرزویت بر لب رسید جانم مانا که زنده یابی، باز آاگر توانی از ما چو آشنایان برداشتند دل را ای جان زار مانده، تو هم ببر گرانی ای صاحب سلامت، خفته به خواب مستی تو در شب فراقت احوال من چه دانی؟ زین بخت نابسامان کامی نیافت خسرو برباد آرزو شد سرمایه جوانی امیر خسرو دهلوی