امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۸۶۲: آنکه جان گویند خلقی، آن تویی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آنکه جان گویند خلقی، آن تویی وانکه شیرین تر بود از جان تویی شهر دل ویران شد از بیداد تو ورچه ویران تر شود، سلطان تویی در بلای فتنه نتوان زیستن دیر زی، گره یکی زیشان تویی تا کیم سوزی که دل بر جای دار چون برین دل صاحب فرمان تویی از گران جانی من، جانا، مرنج چون درون جان من پنهان تویی من خوشم، گر سوخته دارم جگر از تو خواهم عذر، چون مهمان تویی درد خسرو هر زمان افزون تر است از که گیرم عیب، چون درمان تویی امیر خسرو دهلوی