امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۸۵۸: دلها به غمزه دزدی، چون خنده برگشایی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلها به غمزه دزدی، چون خنده برگشایی جانها به عشوه سوزی، چون زلف را نمایی دلها بری و گویی، من دلبری ندانم بازی ز زلف بستان تعویذ دلربایی هستم فتاده در غم برخاسته ز هستی هیچ افتدت که گه گه در دیدن من آیی گردد دل غمینم خون از برای جانان زیرا که می برآید حال من از جدایی خون شد ز گریه دیده، بفشان ز زلف گردی تا دیده سرمه سازد از بهر روشنایی چندین مگو که خسرو با من چه کار دارد؟ آخر تو روز عیدی، من بنده روستایی امیر خسرو دهلوی