امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۸۴۶: نفسی که با نگاری گذرد به شادمانی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نفسی که با نگاری گذرد به شادمانی مفروش لذتش را به حیات جاودانی ز طرب مباش خالی می و رود خواه وساقی که غنیمت است و دولت دو سه روز زندگانی غم نیستی و هستی نخورد کسی که داند که گذشت عمر و باقی نبود جهان فانی مکن، ای امام مسجد، من رند را ملامت چو به شهر می پرستان نرسیده ای، چه دانی؟ چه شوی به زهد غره که ز دیر می پرستان به خدا رسید بتوان به تضرع نهانی تو و زهد خرقه پوشان، من و دیر دردنوشان به تو حال ما نماند، تو به حال ما نمانی امیر خسرو دهلوی