امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۸۴۲: جان شیرین منی، ای از لطافت چون پری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جان شیرین منی، ای از لطافت چون پری گر پری جان است، تو از جان شیرین خوشتری گوییا بر آب حیوان برگ نیلوفر دمید آن تن نازک به زیر فوطه نیلوفری خواستم جورت بگویم، خوف دل بربست لب لیک رخ را چون کنم، دارد زبان زرگری کافرا، تا چند تو خون مسلمانان خوری بار دیگر گر مسلمانی، بدین سو بنگری دل ز من دزدیدی و کردی نهان در زیر چشم پس همی خواهی به خنده جان من بیرون بری چون بدیدم چشم غلتانت، گزیدم پشت دست کعبتین آنجا دو چشم، اینجا عجب بازیگری چشمهای من چو دریا گشت و لبها خشک ماند چون تو سلطان را چنین بد ملک خشکی و تری سوز عاشق لطف معشوق است، بر پروانه نیست منت شمع آنکه دادش دولت خاکستری می کنی شوخی که، خسرو، جامه ها چندین مدر خویشتن را گو که چندین پرده دل می دری امیر خسرو دهلوی