امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۸۳۶: سبزه نوخیز است و باران در فشان آید همی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سبزه نوخیز است و باران در فشان آید همی میل دل بر سبزه و آب روان آید همی ابر گوهر بار پنداری که از دریا کنار بار مروارید بسته کاروان آید همی جای آن باشد که دل چون گل ز شادی بشکفد کز صبا امروز بوی آن جوان آید همی می رود آن نازنین گیسوکشان از هر طرف صد هزاران دل به دنبالش کشان آید همی جان من گر زنده ماند جاودان نبود عجب کآب حیوان از لبت در جوی جان آید همی وه که هر شب با چنان فریاد کاندر کوی تست خواب در چشمت ندانم بر چه سان آید همی باد هر دم تازه تر گلزار حسنت کز چه رو هر سحر خسرو چو بلبل در فغان آید همی امیر خسرو دهلوی