امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۸۳۵: باز این ابر بهاری از کجا آید همی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
باز این ابر بهاری از کجا آید همی؟ کز برای جان مسکینان بلا آید همی من نخواهم زیست، این بو می شناسم کز کجاست خون من در گردنش، بر من چه ها آید همی رو بگردان، ای صبا، بر من ببخشای و بیا کز تو بوی آن نگار آشنا آید همی بوی گل گه گه که می آید، ز من جان می رود زانکه من می دانم و من کز کجا آید همی یار حاضر، من نمی دانم ز بیهوشی خویش کوست این یا می رسد یا رفت یا آید همی صبر فرمایند و من بیخود که درد عشق را دل که رفت از جای خود، کمتر به جا آید همی خلق گوید، خسروا، غم کشت، از خود یاد کن در چنین اندیشه یاد خود کرا آید همی؟ امیر خسرو دهلوی