امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۸۲۶: جان به فدات می کنم، بو که از آن من شوی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جان به فدات می کنم، بو که از آن من شوی مرده تنی من ببین، کوش کز آن من شوی شد به بقین دیگران ماه تمام روی تو چشمه آفتاب شو، گر به گمان من شوی چند به چربی زبان همچو چراغ سوزیم سوخته عاقبت گهی هم به زبان من شوی گر به فغان من ترا دردسری ست، باز ده نیستم آن طمع که تو دردستان من شوی سیم بگیرم از برت، گر بکنی عنایتی وام بخواهم از لبت، گر تو ضمان من شوی برگذر دو چشم من کاب روانست در گذر پیش که غرقه ناگهان ز آب روان من شوی فتنه خسروی به رخ، پهلوی من نشین دمی بو که به چیزی از بلا، فتنه نشان من شوی امیر خسرو دهلوی