امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۸۱۴: دیوانه شدم ز یار بدخوی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دیوانه شدم ز یار بدخوی بیگانه پرست و آشنا روی دل بردن عاشقانست خویش من جان نبرم ازان جفاجوی از جعد ترش تن چو مویم در تافته گشت موی در موی پرسند نشان صبر، گویم گامی دو سه از عدم بر آن سوی خواهم به درت روم به صد آه سوزم سر و پای خود در آن کوی او گر چه به سوز من نبیند باری رسدش ز داغ من بوی ساقی، به زکات می پرستان از من به دو جرعه غم فروشوی ای دیده، به سوز من ببخشای کامروز تراست آب در جوی خسرو چو به نیک گویی تست یاد آر او را به گفت بدگوی امیر خسرو دهلوی