امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۸۰۴: چه کردم کآخرم فرمان نکردی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چه کردم کآخرم فرمان نکردی بدیدی دردم و درمان نکردی ز هجران تو کفری هست بر من شب کفر مرا ایمان نکردی به دشواری برآمد جانم از تن ببردی جان من، آسان نکردی چه جانها کان به وجه بوسه تو برفت و نرخ را ازان نکردی به گریه خواستم وصلت در این ملک گدای خویش را سلطان نکردی به کویت آرزومندان نمودند نگاهی جانب ایشان نکردی ترا گفتم که یک روزی مرا باش برفتی از من و فرمان نکردی دلم بردی و گفتی خواهمت داد چو رفتی، پیش یاد آن نکردی ندیدی عیش خسرو تلخ هرگز به حلوای لبش مهمان نکردی امیر خسرو دهلوی