امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۷۸۲: ای که در دیده درونی و در آغوش نه ای
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای که در دیده درونی و در آغوش نه ای هم به یاد تو که یک لحظه فراموش نه ای چند افسون جفا خوانی و پنهان داری آنچنان نیست که افسونش به هر گوش نه ای رو بپوشیدی و این بنده خطا کرد که دید من و رسوایی ازین پس، چو خطاپوش نه ای وه که از درد توام خون جگر نوش گرفت تو چه دانی که در این درد جگر نوش نه ای گر به آغوش بریزند گل اندر بر من آن همه خار بود چون تو در آغوش نه ای دوش گفتی که کنم چاره کارت فردا آخر امروز چرا بر سخن دوش نه ای؟ از لبش وعده دهی، وز مژه اش زخم زنی نیش باری مزن، ای دیده، اگر نوش نه ای امیر خسرو دهلوی