امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۷۶۴: قلاشم، ای منکر، مرا دربانی میخانه ده
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
قلاشم، ای منکر، مرا دربانی میخانه ده این عقل رسمی غرقه کن، می تا لب پیمانه ده من توبه تنها بشکنم، اول سبو نه بر سرم وانگه ندای زهد من پیش در میخانه ده من عاشق و هر بی خبر از خان و مان یادم دهد ای آه سوزان شعله ای بر دست این دیوانه ده پیدا بسوز، ای دل، مرا پس درد نهان بازگو هنگامه اول گرم کن، پس شرح این افسانه ده مشغول شهد بی غمی، چه آگه از سوز دلم؟ یارب، مگس را چاشنی از لذت پروانه ده بیگانه شد یار، ای صبا، با جان چه کار اکنون مرا؟ این آشنای کهنه را بستان، بدان بیگانه ده ای خواجه دیوان دل، آخر بیفزایی خورش گر نیست وجه زندگی، بر مردنم پروانه ده بر من جفاها کرد دل، بستان ازو انصاف من ظالم تر از غم نیست کس، اقطاعش این پروانه ده چون بر پری رویان همه ملک سلیمان یافتی بستان تو خسرو جان و دل، مرغ بلا را دانه ده امیر خسرو دهلوی