امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۷۳۰: ای به خشم از بر من رفته و تنها مانده
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای به خشم از بر من رفته و تنها مانده تو ز جان رفته و درد تو به هر جا مانده تا تو، ای دیده بینای من، اندر خاکی نیست جز خاک درین دیده تنها مانده خرمی تو که از ناکسی ام واماندی وای بر من که من از چون تو کسی وامانده گله زین سوختگی با که کنم چون جز دل نیست سوزنده کسی بر من رسوا مانده آه و صد آه که ایمن نیم از آتش آه گر چه سر تا قدمم غرقه دریا مانده ای مسلمانان، یارب دل تان سوخته باد گر نسوزد دل تان بر من تنها مانده لؤلؤی دیده عزیز است به چشم من، ازآنک یادگاری ست کز آن لؤلؤی لالا مانده قدر وامق چه شناسد مگر آن سوخته ای که بود یک شبی ار پهلوی عذرا مانده کس نداند غم خسرو مگر آن کس که مباد بی چراغی بود اندر شب یلدا مانده امیر خسرو دهلوی