انوری ابیوردی
مقطعات
شماره ۱۶۰ - در شکایت دهر: که همی بوی عدل نتوان برد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جور یکسر جهان چنان بگرفت که همی بوی عدل نتوان برد وز بزرگی که نفس حادثه راست می شناسم که فاعلیست نه خرد وز طریق دگر شناخته ام که ره جور جابران بسپرد ماند یک چیز اینکه او چو بکرد تختهٔ دیگران چرا بسترد نه همه مغز به که لختی پوست نه همه صاف به که بعضی درد ور تو بر اتفاق و بخت نهی چون کلاهی ببایدش زد و برد عقل آغاز کار کم نکند نه در این ماجرا کم است از کرد وانکه قسمی به خویشتن بربست خویشتن را شریک ملک شمرد وانکه دست از چرا و چون بکشید وقت تسلیم هم قدم نفشرد خواجه دانی که چیست حاصل کار تا نباید عنان به دیو سپرد متفکر همی بباید زیست متحیر همی بباید مرد انوری ابیوردی