انوری ابیوردی
مقطعات
شماره ۸۶ - در مدح صاحب جمالالدین محمد و شکایت از روزگار: جمال حضرت و صدر و وزیر سلطانست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کمال دین محمد محمد آنکه برای جمال حضرت و صدر و وزیر سلطانست نفاذ حکم و قضا و قدرت قدر وسع آنک به حل و عقد ممالک منوب دورانست سپهر برشده تا رای روشنش دیدست ز بر کشیدن خورشید و مه پشیمانست زمانه در دل کتم عدم ضمیری داشت که در وجود نگنجد کمال او آنست مدار جنبش قدرش ورای خورشیدست در سرای کمالش فراز کیوانست به رای روشن پاک آفتاب گردونست به قدر و جاه و شرف آسمان گردانست وزارت از سخن او چو جان باجسمست نیابت از قلم او چو جسم با جانست به پیش آینهٔ طبعش آشکار شود هر آن لطیفه که از روزگار پنهانست ز اتصال کواکب وز امتزاج طباع هر آن اثر که ببینی هزار چندانست که او مشیر همه کارهای اقبالست که او مدار همه کارهای دیوانست بجز حمایتش از حادثات امان ندهد که این چو کشتی نوحست و او چو طوفانست به کار خادمش اندیشه ای همی باید به از گذشته که اندیشه ناک و حیرانست به بنده وعدهٔ الوان چه بایدش بستن که از زمانه برو بندهای الوانست به زیر ضربت خایسک محنت و شیون صبور نیست ولی صبر کار سندانست به طول قطعه گرانی نکردم از پی آن کزین متاع درین عرضگاه ارزانست همیشه تا ز فرود سپهر ارکانند هماره تا ز ورای کمال نقصانست مباد هیچ بدی از سپهر و ارکانش که از کمال بزرگی سپهر و ارکانست ز طوق طوعش خالی مباد گردن دهر که بس یگانه و فرزانه و سخندانست انوری ابیوردی