امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۶۸۸: تا شدم چشم آشنا با روی تو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا شدم چشم آشنا با روی تو چشمه ها از من روان شد سوی تو بس که مویت در خیال من نشست در خیالم کین منم با موی تو عاشق روی توام کز بس صفا روی توان دیدن اندر روی تو من کجا خسپم که از فریاد من شب نمی خسپد کسی در کوی تو گفتیم بی روی من در گل مبین چون کنم، می آیدم زو بوی تو نفگنی در گردنم دستی که نیست این کمان را طاقت بازوی تو سر به زانو مانده ام از دامنت تا چرا بوسد سر زانوی تو بنده خسرو از سر جان خواستت تا نشیند ساعتی پهلوی تو امیر خسرو دهلوی