امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۶۷۴: عاشق و دیوانه ام، سلسله یار کو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عاشق و دیوانه ام، سلسله یار کو سینه ز هجران بسوخت، شربت دیدار کو گر چه گلستان خوش است، ورچه چمن دلکش است آن همه دیدم، ولی آن گل رخسار کو ناله هر عاشقی از دل افگار خویش از من مسکین مپرس کان دل افگار کو نقش من بت پرست هست به کشتن سزا تیغ سیاست کجاست، بازوی این کار کو آه که دعوی عشق، پس غم جان، چون بود دوستی جان گرفت، دوستی یار کو وه که جمالی چنان روزی این چشم نیست دیده بیدار هست، دولت بیدار کو بر سخن درد ما گوش نهد گر چه یار خسرو بیچاره را طاقت گفتار کو امیر خسرو دهلوی