امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۶۶۷: مست می گردی ز خانه، بیش نافرمان مشو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مست می گردی ز خانه، بیش نافرمان مشو چشم بد نیکو نباشد، جایها مهمان مشو گر ترا جولان نباشد، گر تو چون من صد کشی یا مرا اول بکش یا بیش در جولان مشو طوق شاهان است فتراک تو بر ما سهل گیر شرم دار و بر گدایان صاحب فرمان مشو غمزه می آری و می گویی مرو از خود عجب تیغ می رانی و می گویی مرا، قربان مشو دل ز من بستانی و گویی نمی دانم که برد این چنین یکبارگی هم جان من نادان مشو از غمت شبها نخفتم و آن زمان کت یافتم گر مرا خواب دگر گیرد تو دیگرسان مشو دوستان گشتند دشمن، ای دل، آخر گهی زان من بودی تو باری جانب ایشان مشو دل که ویرانی ست اندر طالعش از نیکوان گفت مردم کی شود گر گویدش ویران مشو خسروا، دیدی که حیران مانده ای در کار خویش من ترا صد ره نگفتم کاین چنین حیران مشو امیر خسرو دهلوی