امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۶۶۲: گر چه که هست خون دل باده خوشگوار تو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر چه که هست خون دل باده خوشگوار تو سر خوش و شیرگیر شد نرگس پر خمار تو سرو بلند ونخل تر گه گهی آورم به بر وه که بدین کجا رود آرزوی کنار تو تیر بر آهوان زنی، غمزه به ما از آن سبب رشک شکار تو ز من، رشک من از شکار تو چشم من است و خاک ره رفته، بتا بیا ببین دیده که خاک می خورد در ره انتظار تو چون سر و کار شد مرا با چو تویی به دوستی رسم وفا نباشد، ار سر بنهم به کار تو از پی تو ز خون دل شربت مهر ساختم نیز نکرد رحمتی چشم حرامخوار تو هست چو یادگار تو غم که مباد در دلی جای به سینه کرده ام از پی یادگار تو بی تو که زنده مانده ام سیر نمای رو به من تا برهد ز ننگ جان خسرو بیقرار تو امیر خسرو دهلوی