امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۶۴۰: در سرم باز هوایی ست که گفتن نتوان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در سرم باز هوایی ست که گفتن نتوان مهر خورشید لقایی ست که گفتن نتوان غم بالاش مرا کشت، نمی یارم گفت راستی را چه بلایی ست که گفتن نتوان هر نفس دم چو نی از پرده عشاق زدن کار بی برگ و نوایی ست که گفتن نتوان تا بدیدم خم ابروی هلال آسایش قدم انگشت نمایی ست که گفتن نتوان مهربانی که ندارد سر سودای کسی در سر بی سر و پایی ست که گفتن نتوان خسروا، داد ازین می که به مهرش بکشم کین می ناب ز جایی ست که گفتن نتوان امیر خسرو دهلوی