امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۶۱۵: دل گمگشته به بازار خریدن نتوان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل گمگشته به بازار خریدن نتوان ور دهد لابه، چو تو یار خریدن نتوان عشوه می ده که خریدار به جانم تا آنک این متاعی ست که بسیار خریدن نتوان مردمی کن قدری، چند درشتی و جفا؟ گل خرد هر که بود، خار خریدن نتوان آه دل نیک نباشد، تو جوانی آخر جان من، روز و شب آزار خریدن نتوان بی گناهی تلف سوختگان سهل مگیر زانک جان است به بازار خریدن نتوان جان به سودات نهم، لیک بدین نقد حقیر ناز آن نرگس بیمار خریدن نتوان ما هلاک و تو به درویش نبینی، چه کنم؟ دولت و بخت به بازار خریدن نتوان خسروا، زر به میان آر، چه جای سخن است بر چون سیم به گفتار خریدن نتوان امیر خسرو دهلوی