امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۶۰۹: ای شکل و بالایت بلا، از بهر جان مردمان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای شکل و بالایت بلا، از بهر جان مردمان بس کن ز جولان، ورنه شد از کف عنان مردمان تا بر نخواهد آمدن ناگه ز کویت آتشی آگه نخواهد شد دلت ز آه نهان مردمان بادی ز زلفت می وزد، جانی ز هر سو می برد کو آن که بودی پیش ازین سنگ گران مردمان هر ذره از خاک درش، جانی دو سه گردش دوان یارب، چه سرگردانی است از بهر جان مردمان؟ پنهان سگم خواندی، خوشم، گیرم که ندهی لقمه ای باری به سنگی شاد کن سگ را میان مردمان هر شب من و کنج غمت، گویند خلقی با توام آخر ز صد شب راست کن یک شب گمان مردمان مردم که چشمی تر نکرد آن سنگدل، اکنون نگر سویت غریب مرده را، چشم روان مردمان! آخر مسلمانیست این، آن غمزه را پندی بده تاراج کافر تا به کی در خان و مان مردمان! من بر در تو ناکسان، آخر همی بار آورد ناخوانده، چون مهمان رود خسرو به خوان مردمان امیر خسرو دهلوی