امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۴۹۵: عشقت نصیب من همه غم داد، درد هم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عشقت نصیب من همه غم داد، درد هم هوش و قرار من نشد و خواب و خوردهم دردا که آه گرم به تنهائیم بسوخت تنها نه آه گرم که دمهای سرد هم عشاق را کسی که جفا گفت، عیب کرد دید آنچه گفت و یاد کند آنچه کرد هم جرمم که از وفاست ببخشای و عفو کن اینک شفیع خون دل و روی زرد هم اشکم روان به سوی تو آورد، چون کنم این خاک روزیم بد و این خواب و خورد هم آنجا که پای خود نهی از ناز بر زمین خاک درت ز دیده دریغ است و گرد هم بر جان خود نهم همه درد تو بهر آنک درمان تو به کس نرسد بلکه درد هم نامرد نیست مرد تحمل به راه عشق نامرد را چه زهره و یارا که مرد هم خسرو درین ره از سر مردانگیت نیست با درد عشق جفت شو، از خویش فرد هم امیر خسرو دهلوی