امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۴۶۱: به دیدنت که من خو گرفته می آیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به دیدنت که من خو گرفته می آیم بکش به غمزه که بر خویش می نبخشایم چو بهر دیدن روی خودم بخواهی کشت به خشم روی نتابی، گرت به خواب آیم شبی به خواب نیاسوده ام، بیا که مگر ز دولت تو به خواب اجل نیاسایم گریست دیده بسی خون ز رشک حسرت، از آنک شبی به کوی تو خاری خلید در پایم ز بهر آنکه نبوسد کسی درت جز من ز خون دل همه خاک درت بیالایم گهی فتاده بدم نیم سوخته جانی وزید بادی از آن کوی و برد بر جایم برون نمی رود از کام تلخی هجرم اگر چه من به سخن خسرو شکر خایم امیر خسرو دهلوی