امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۴۲۸: کجایی، ای به فدای تو گشته جان و جهانم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کجایی، ای به فدای تو گشته جان و جهانم بیا بیا که جدا بودن از تو می نتوانم صبا سلام تو آرد، ولی به من نرساند که در غلط فتد از دیدنم، از آنکه نه آنم شدم ز دست تو و هم عنان تو نگرفتم فتاد دیده به رویت، ز دست رفت عنانم دلم بری و بگویی «مگو» من این به که گویم؟ مر کشی و ندانی، ندانم این ز که دانم! در آب دیده تنم غرقه گشت و آه نکردم ز تیر هم چه گشاید، چو نم گرفت کمانم ز گریه رشته جان پر گره شد و دم سردم گره گرفته به صد حیله می رسد به دهانم بسوخت خسرو مسکین در آرزوی لب تو ببخش از پی تسکین دو شربتی هم از آنم امیر خسرو دهلوی