امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۴۲۳: کرشمه کردنت ار چه بلاست، باز ندارم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کرشمه کردنت ار چه بلاست، باز ندارم ولی به تیغ کشی به که تاب ناز ندارم چه روز بود که پیچید نقش زلف تو بر من که عمر رفت و خلاص از شب دراز ندارم چنان به روز بد خود خوشم به دولت عشقت که سوی روز نکوی کسان نیاز ندارم بیار ساقی و در ده به ما صلای خرابی که بیش ازین سر این عقل حیله ساز ندارم مرا ز مسجد معذور دار، خواجه مؤذن که من ز شاهد و می فرصت نماز ندارم چو بت پرست دلم شد چنان که باز نیامد به هر صفت که بود، گو «بباش » باز ندارم چسان رود غم خسرو در پی کشتن ز دیگری سخنی نیز دلنواز ندارم امیر خسرو دهلوی