امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۴۱۶: هر روز دیده بر ره یاد صبا نهم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر روز دیده بر ره یاد صبا نهم بر دیدگان خاک درش توتیا نهم زو صد جفا کشم که نیارم به روی گفت کاین درد خود چگونه بر آن وفا نهم ندهم برون غمش که مرا خود بسوخت غم دلهای دیگران چه دگر در بلا نهم؟ گفتند «یاد می کندت » دل نمی دهد کاین تهمت دروغ بر آن آشنا نهم شاهان مجالس نیست که سر بر درش نهند چون من گدا رسیده که کاسه کجا نهم؟ روزی چو خواست کشتنم از بوی تو صبا آن به که جان ببوسم و پیش صبا نهم چون دل ز گفت دیده مرا سوخت در به در بیرون کشم، به پیش دل مبتلا نهم شبها که گرد کوی تو گردم، به یک قدم اول نهم دو دیده و آنگاه پا نهم بگذار پاره پاره کنم بر تو خویش را پس طعمه پیش هر سگ کویت جدا نهم گفتی که «گل به جای رخم بین » زهی خطا کان دل گر آه می نکنم، بر گیا نهم زین گونه کز لبت سخنی نیست روزیم زنهار پر جراحت خسرو دوا نهم! امیر خسرو دهلوی