امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۴۱۳: فریاد از این جفا که من از یار می کشم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
فریاد از این جفا که من از یار می کشم اندک همی شمارم و بسیار می کشم خاکم که کوب می خورم و پست می شوم مورم که رنج می برم و بار می کشم گر از جفای او دلم افگار می شود بازش هم اندرین دل افگار می کشم همسایه می بسوزد و فریاد می کند زان ناله ها که من پس دیوار می کشم بر یار هم جفا بود، ار گویمش به روی جوری که من ز یار جفا کار می کشم در ذکر او چه منع ز فریاد، آخرش پیکانست کز جگر، نه ز پا، خار می کشم روشن چو روز گشت در آفاق سوز من این شعله کز جگر به شب تار می کشم خسرو خراب گشته و جان هم شده خراب کز دیده باده های چو گلنار می کشم امیر خسرو دهلوی