امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۳۹۴: کاری چو برنیاید از آه صبح خیزم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کاری چو برنیاید از آه صبح خیزم تا چند هر زمانی با بخت بر ستیزم از عزت در تو خواهم کشم به دیده خاک درت که از وی خاشاک و خس نبیزم در آرزوی خوابم کت گه گهی ببینم میرم چنان که هرگز تا حشر برنخیزم از تیغ جور، جانا، گر خون من بریزی مهرت ز دل نریزم، گر بر زمین بریزم بر تیغ کند باید کشتن چو من کسی را زحمت بود که داری مهمان به تیغ تیزم از هول رستخیزم، والله، خبر نباشد پیش آید ار به ناگه در حشر رستخیزم سوی تو می گریزم آنگه که زنده مانم بکشد مرا خیالت، گر سوی خود گریزم بر ماست نظم خسرو ناوک زنی ندانم کاهوی هندوم من یا اشتر حجیزم امیر خسرو دهلوی