امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۳۷۵: در فراقت زندگانی چون کنم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در فراقت زندگانی چون کنم؟ با چنین غم شادمانی چون کنم؟ یار بدخو و فلک نامهربان تکیه بر عمر و جوانی چون کنم؟ عشق و افلاس و غریبی و فراق من بدینسان زندگانی چون کنم؟ ماه من گفتی که «جان ده » می دهم عاشقم آخر، گرانی چون کنم؟ خواه خونم ریز و خواهی زنده کن بنده ام من رایگانی، چون کنم؟ من نبودم مرد سودای تو، لیک با قضای آسمانی چون کنم؟ حال خود دانم که از غم چون بود چون تو حال من ندانی، چون کنم؟ ماجرای دل نوشتم بر دو رخ گر تو بینی و نخوانی، چون کنم؟ نرخ بوسه نیک می دانم، ولیک بی درم بازارگانی چون کنم؟ مست باشی، پاس چون فرماییم من که دزدم، پاسبانی چون کنم؟ ور به خسرو بوسه ندهی آشکار مرهم زخم نهانی چون کنم؟ امیر خسرو دهلوی