امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۳۴۵: نکنم ز عشق تو به که سر گناه دارم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نکنم ز عشق تو به که سر گناه دارم چه کنم، نمی توانم دل خود نگاه دارم؟ چو نیایی و نیاید ز رهی جز آنکه پیشت جگری به خاک ریزم، نظری به راه دارم ز فراق شهر بندم، به کدام سو گریزم؟ که به گرد قلعه جان ز بلا سپاه دارم شبکی ز سوز سینه کنمت چو شمع روشن همه تیرگی که در دل ز شب سیاه دارم چه کنم که آب حسرت نکنم روان ز مژگان؟ که به سینه ز آتش دل همه دود آه دارم چو فرو شدم به طوفان، چه کنم جفای دیده؟ چو گذشت آبم از سر، چه غم کلاه دارم؟ ز ستم نهاد بر من قلم قدر خیالت گرت استوار نآید، خط تو گواه دارم مکش، ار به نامه ای جان رقم وفا نوشتم نه من سیاه نامه به جز این گناه دارم؟ نه که خسروم، غلامم، کمر نیاز بسته کرمی که بی میانت کمری دو تاه دارم امیر خسرو دهلوی