امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۳۴۴: باز وقت آمد که من سر در پریشانی نهم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
باز وقت آمد که من سر در پریشانی نهم روی زیبا بینم و بر خاک پیشانی نهم سوده گشت از سجده راه بتان پیشانیم چند بر دل تهمت دین مسلمانی نهم تو بجنب، ای بخت و دشواری شبهایم مپرس من گرفتارم، کجا پهلو به آسانی نهم! دل به زلف یار و از من صد پیام غم برو چند داغ غم بر این مسکین زندانی نهم او نهد تیر بلا را در کمان ناز و من جان نهم در پیش و بر دل منت جانی نهم ای صبا، گردی ز لعل مرکبش بر من رسان تا دوایی بر جراحتهای پنهانی نهم دیدگان بر تو نهم، ای سرو آزادت غلام اینست کوته بینی، ار بر سرو بستانی نهم بر من افشان جرعه ای زان جام خود تا از نشاط رخت هستی را به بازار پریشانی نهم چون پریشان گشت کار خسرو از عشقت، چه سود؟ گر کنون صد پی به سر دست پشیمانی نهم امیر خسرو دهلوی