امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۳۴۳: این منم، یارب که با دلدار هم زانو شدم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
این منم، یارب که با دلدار هم زانو شدم پهلوی او رفتم اندر خواب و هم پهلو شدم دور دور از آفتاب روی او می سوختم گشت جان آسوده چون در سایه گیسو شدم وصل او از بس که باد شادی اندر من دمید من نگنجم در جهان گرچ از فراقش مو شدم شکر ایزد را که گشتم جمع و رفت از من فراق رفت جان یک سو و دل یک سو و من یک سو شدم از پی دیدن همه رو چشم گشتم همچو شمع وز برای شمع چون آتش همه تن رو شدم چندیم بگذار، چون دیدن رها کردی به باغ مردنم بگذار، چون با زیستن بدخو شدم مرد دوری نیستم، گر خود دل شیرم دهند خسروا، دل ده که من زین پس سگ این کو شدم امیر خسرو دهلوی