امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۳۴۱: دوش من روی چو ماه آشنایی دیده ام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دوش من روی چو ماه آشنایی دیده ام جان فدایش، گر چه بهر جان بلایی دیده ام مست آن ذوقم که دی از حال من گفتند، گفت «یاد می آید که من روزیش جایی دیده ام » خواست وی بدهد زکوة حسن، چون دربان مرا دیده بر گفت «اندر این کوچه گدایی دیده ام » برکشم این دیده کز وی پر کشم خونابه، لیک زانش می دارم که وقتی زیر پایی دیده ام ز ابروش فرخنده شد فالم، چو جان در عشق رفت کاین مه نو من به روی آشنایی دیده ام عشق را گفتم کمال عقل، گفت آخر گهی مفتی پیر خرد در روستایی دیده ام صد قبای خون چو گل پوشیده خسرو از دو چشم خلعت سروی که دی زیر قبایی دیده ام امیر خسرو دهلوی