امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۳۳۷: نی مجال آن که او را از دل خود برکشم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نی مجال آن که او را از دل خود برکشم نی دل خالی که در دل دلبری دیگر کشم دیده را گر حق آن نبود که دید او روی تو من ز خونهایی کزو خوردم ز چشمش برکشم گر نترسم زان که در خونابه ماند یار من برکشم دیده به جای دیده او را در کشم در رهی، کو رفت، این سر تا نگردد خاک ره هم به خاک راه او زان خاک راهش برکشم بر خودش خوانم، فضولی بین که می خواهم، به جهد چشمه خورشید را در جنب نیلوفر کشم عاقبت روشن شود همسایگان را سوز من گر چه آه آتشین از خلق پنهان در کشم چو بر آن سون تواند داشت، خسرو، سالها گر توانم یک سخن زان لعل جان پرور کشم امیر خسرو دهلوی