امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۳۳۴: سایه وارم هر شب از سودای زلفت، چون کنم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سایه وارم هر شب از سودای زلفت، چون کنم؟ چند گرد خویشتن گه سحر و گه افسون کنم! از دل بدخوی خود خونابه ای دارم که گر قطره ای از دل برون ریزم، جگرها خون کنم تو به بند کشتن من، من بر آن کز دوستی عمر خود را بگسلم، در عمر تو افزون کنم گوهری دارم که در وی نیست جز لؤلؤی خام چون نثار خاک پایت لؤلؤی مکنون کنم؟ چند گویی «عشق را از دل بران و خوش بزی » گر توانم، جان خود را از دست تو بیرون کنم گفتیم « دل را چرا از عشق نآری سوی زهد»؟ وه که شاهد خانه ای را وقف مسجد چون کنم؟ روح مجنون آید و آموزد آیتهای عشق شعر خسرو گر رقم بر تربت مجنون کنم امیر خسرو دهلوی