امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۳۲۶: ما گرفتار غم و از خویشتن وامانده ایم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ما گرفتار غم و از خویشتن وامانده ایم رحمتی، ای دوستان، کز دوست تنها مانده ایم سخت جانیم و بلاکش ز آرزوی روی دوست زنده کم ماند کسی در عاشقی، ما مانده ایم هجر خواهد کشت اکنون که به چندین عاشقی تاکنون ناکشته زان بی رحم رعنا مانده ایم صبر تا با کار گردش از بلای ما گریخت ما و بی صبری و محنت جمله یک جا مانده ایم گر بگویم، ای مسلمانان، نشاید منع، از آنک دردمندیم و ز روی یار زیبا مانده ایم دوستان از ما جدا گشتند، چون خون نگرییم؟ هیچ می دانید آخر کز کیان وامانده ایم؟ گر بیایی جان خسرو، زیستم، ورنه ز شوق مردن آمد یا خود اینک بر سر پا مانده ایم امیر خسرو دهلوی