امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۳۲۲: آن نه منم که از جفا دست ز یار در کشم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن نه منم که از جفا دست ز یار در کشم یا پس زانوی خرد پای قرار در کشم دل به خط بتان شد و دامن خویش می کشد دامن به چند جا از سر خار در کشم شاهسوار من کجا، تنگ قبای کج کله؟ تاش درون چشم خود اسپ سوار در کشم عمر من است بار ننگ، هیچ وفا نمی کند عمر اگر وفا کند، هم به کنار در کشم طاقت صبر طاق شد، بر سر راه او روم دیده آب رفته را بو که غبار در کشم خیز و قیامتی نما بهر شمار عاشقان تا به میانه خویش را گاه شمار در کشم یک سر مو ز خط خود از پی کشتنم بکش تا به عوض به جای او این تن زار در کشم ساقی بخت اگر شبی باده به کام ما دهد جام مراد تا به لب از لب یار در کشم خسرو بیدل توام مست شبانه لبت یک دو لبالبم بده تا به خمار در کشم امیر خسرو دهلوی