امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۳۱۷: یک شب اگر من دور از آن گیسوی در هم اوفتم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یک شب اگر من دور از آن گیسوی در هم اوفتم بالین سودا زیر سر بر بستر غم اوفتم چون در نگیرد سوز من با شمع رویش، دل ازان رو سوی دیوار آورم، در شب به ماتم اوفتم دامن چو صبح از مهر او زینسان که در خون می کشم هر لحظه در صد موج خون زین چشم پر نم اوفتم چون نقطه پیش خط نهد از خاک گندم گون رخش زان دانه درد از بلا روزی چو آدم اوفتم هر سو به جست و جوی او چون آب می گردم روان در پای آن سرو سهی هر جا که یابم، اوفتم با غمزه گو تا زان کمان تیری زند بر جان من باشد به فتراک تو زان ابروی پر خم اوفتم خواهم چو خسرو یک شبی افتم بدان مه در دچار بسیار می خواهم، ولی از بخت بد کم اوفتم امیر خسرو دهلوی