امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۳۱۲: از غمزه ناوک زن شدی، آماج گاهت دل کنم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از غمزه ناوک زن شدی، آماج گاهت دل کنم هر روز جانی بایدم تا بر درت منزل کنم دل رفت و جان هم می رود، گویی که بی ما خوش بزی گیرم که هر کس دل دهد، جان از کجا حاصل کنم؟ جو جو ببرم خوش را از تیغ بر خاک درت تا خوشه مهرم دهد، تخم وفا در گل کنم حاصل مرا صبح طرب، دل عاشق شبهای غم بد روز مادرزاد را از حیله چون مقبل کنم دی گفت صید جان کنم، گفتم «چه داری از عمل؟» گفتا که «ترک کافرم، هر سو شکار دل کنم » گفتم که «خلق از دیدنت جان می دهد، باری بکش » گفتا «نمی باید مرا چندان کسان بسمل کنم » گویند، خسرو، میل کن بر دیگران زان بی وفا جان و دلم بردی، که را بر دیگران مایل کنم؟ امیر خسرو دهلوی