امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۲۷۳: یارب، غم آن سرو خرامان به که گویم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یارب، غم آن سرو خرامان به که گویم؟ دل نیست به دستم، سخن جان به که گویم؟ آه از دل من دود برآرد همه شب، آه کاین سوختگی غم هجران به که گویم؟ افسانه من ناخوش و کس محرم آن نیست اندک نبود، صبر فراوان به که گویم؟ خونابه پیدا همه بینند خود از چشم احوال جگر خوردن پنهان به که گویم؟ دردی ست در این سینه که همدرد شناسند بیدرد چو باور نکند، آن به که گویم؟ خوابش نگرم جان به لب آمد که برون ده من نیم شب آن خواب پریشان به که گویم؟ دشنام دهد دشمن دشمن و تشنیع زند دوست چندین شنوم از که و چندان به که گویم؟ من قصه دهم شرح و ز مستی ننهد گوش آن زودکش دیر پشیمان، به که گویم؟ بلبل بکند ناله چو خسرو به سحرگاه چون نشنود آن سرو خرامان، به که گویم؟ امیر خسرو دهلوی