انوری ابیوردی
غزلیات
غزل شماره ۳۱۸: خه مرحبا و اهلا آخر تو خود کجایی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خه مرحبا و اهلا آخر تو خود کجایی احوال ما نپرسی نزدیک ما نیایی ما خود نمی شویمت در روی اگرنه آخر سهلست اینکه گه گه رویی بما نمایی بی خرده راست خواهی گرچه خوشت نیاید بدخوی خوبرویی بیگانه آشنایی گفتم غمت بکشتم گفتا چه زهره دارد غم آن قدر نداند کاخر تو آن مایی الحق جواب شافی اینک چنینت خواهم دادی به یک حدیثم از دست غم رهایی گویی بدان میارم کز بد بتر کنم من من زین سخن نه لنگم تو با که در کجایی نه برگ این ندارم هان خیر می چگویی نی دست آن نداری هین زود می چه پایی گر انوری نباشد کم گیر تیره روزی تو کار خویش می کن ای جان و روشنایی انوری ابیوردی